روحش آنجا که نداند؛ ایستاد و گم شد
وَ از ثبات فیزیکش اما ملتی؛ گراه شد
یک شب ذکر گناهان روزش را گفت
روز بعدش انگار همه چیز از نو شروع شد
مهدی رحیمی
www.mehdirahimi.com
روحش آنجا که نداند؛ ایستاد و گم شد
وَ از ثبات فیزیکش اما ملتی؛ گراه شد
یک شب ذکر گناهان روزش را گفت
روز بعدش انگار همه چیز از نو شروع شد
مهدی رحیمی
www.mehdirahimi.com